۱۳۹۱ خرداد ۲, سه‌شنبه

رضا پهلوی اصلی ترین عامل تفرقه اپوزوسیون خارج از کشور در 33 سال گذشته!

ادعای او اینست که وارث نهاد پادشاهی است. نمیپذیرد که رفراندوم 12 فروردین هر  معنی نداشته باشد حداقل به معنای نه به خاندان پهلوی است. خود را وارث نهاد پادشاهی میداند و در حقیقت خود را پادشاه سوم از خاندان پهلوی میداند، شکنجه و کشتار در زمان پهلوی را قبول دارد و قیام مردم بر علیه این خاندان را قبول دارد، اما همچنان بر این ادعا تاکید دارد که خاندان پهلوی هنوز به صورت رسمی برکنار نشده اند! شاه شدن را امری میپندارد که شخص میبایست از کودکی تعلیم آنرا دیده باشد، و بر این مبنا خود را موجه تر از دیگران قلمداد میکند نیک میدانیم که اگر چنین است پس رضا شاه چه بود! پادشاهی مشروطه را منتخب خود میداند و در عین حال با استفاده از نقاط قوت پهلوی، خود و اطرافیانش وجهه میخرند، در صورتیکه یک پادشاه مشروطه اساسا که نقشی نبایست در شرایط اقتصادی مملکت داشته باشد که این امر بتواند مزیت یا عیبی برایش باشد، در عین حال همواره خود را از فساد اقتصادی و شکنجه و کشتار دوران پهلوی مبرا میداند! بیشترین بینه مالی را در بین گروههای مختلف دارد، رسانه های متعددی را خود و اطرافیان شاه سابق در اختیار دارند و همواره در این 33 سال این گروه بر طبل خود و بر مبنای ادعاهای پیش گفته خویش کوبیده اند! خود را مخالف دیکتاتوری و مبارز در راه "نه" به دیکتاتوری میداند اما دیکتاتوری پدر را با لفظ حکومت "مقتدر و آمرانه" توجیه میکند! به راستی اگر چنین منبع مالی لایزالی در این 33 سال در خارج از کشور موجود نبود، اتحاد بر علیه دیکتاتوری امری چنین زمانبر میبود؟

۱ نظر: